امروز صبح مثل پنیر پیتزای آب شده که به ظرف پیتزا مبچسبه به تخت چسبیده بودم و دلم نمیخواست بلند شم. کلی خودمو فحش دادم که همه مرخصی های این ماهمو استفاده کردم. حتی یه دور به این فکر کردم که کجاهام ممکنه درد کنه که استعلاجی بگیرم. ولی بعدش شیطون و لعنت کردم و با کاردک خودمو از تخت جدا کردم!
واقعا هر یه روز داره برام سخت و کند سپری میشه. در عوض آخر هفته ها و تعطیلیا مثل یه نصف روز میگذرن!
واقعا به یه روز کامل خواب خوب ، یه هفته کامل تفریح خوب و یه ماه کامل کار کردن درست و درمون (برای غیر سربازی) نیاز دارم.
دیدگاهها (۱)
ava :)
۲۰ آذر ۰۳ ، ۰۸:۱۰
دقیقااا
پاسخ:
۲۰ آذر ۰۳، ۱۷:۳۶