در باب رفاقت های خاک و خُلی

در باب رفاقت های خاک و خُلی

دیروز که داشتم میرفتم مشکلمو با رفیقم حل کنم، نوشتم دارم میرم به گرد و خاکی که روی رفاقتمون گرفته یه دستمال بکشم، ولی نتیجه سطل ماست بود که برداشتم و ریختم رو مشکلات بینمون. با ماست‌مالی مشکلی برطرف نمیشه.

 

اصلا رفاقت نبایست خاک و خُلی بشه، رفاقتی که روش خاک بشینه یعنی در آستانه بکوب و بسازه...

 

خلاصه این تک خونه کلنگی هم دیگه امیدی بهش نیست. بعد کوبیدن این رفاقت هفت ساله احتمالا دیگه اسباب اساسیه‌مو تو هیچ خونه ای باز نکنم.که خونه های این دنیا بدرد نشستن نمیخورن.

 

 

۱ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

بنویسیات


وبلاگ نویس نیستم، خوشگل نوشتن هم بلد نیستم، ادبی هم نیستم.

فقط به خودم این حقو دادم یه جایی که احتمالا ملاحظه ای لازم نیست کنم حرفامو بنویسم. سوپاپ اطمینان مغزم شاید همین باشه

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطلب
بایگانی